سفر سپاسگزار نگار
روزی روزگاری دختری به نام نگار بود که برای تحصیلاتش ارزش قائل بود و به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت. رویای او این بود که دانشمند بزرگی شود تا به مردم کمک کند و باعث افتخار والدینش شود.
نگار دانش آموزی سخت کوش بود و همیشه درس می خواند و چیزهای جدید یاد می گرفت. پدر و مادرش خستگی ناپذیر برای حمایت از رویاهای او و ارائه بهترین آموزش به او کار کردند.
روزی نگار در کلاس علمی خود با پروژه ای دشوار روبرو شد. انجام آن تقریبا غیرممکن به نظر می رسید، اما او مصمم بود قدردانی خود را به والدینش ثابت کند.
نگار با شجاعت و خلاقیت پروژه علمی خود را آغاز کرد. او روز و شب کار می کرد، هرگز تسلیم نمی شد، حتی زمانی که غلبه بر مشکلات خیلی سخت به نظر می رسید.
بالاخره روز نمایشگاه علم فرا رسید. نگار در کنار پدر و مادرش پروژه باورنکردنی خود را ارائه کرد. این یک اختراع پیشگامانه بود که همه را تحت تاثیر قرار داد.#
پایبندی نگار به درس و احترام به پدر و مادرش نتیجه داد. او برنده نمایشگاه علم شد و اختراع او در آینده به افراد زیادی کمک خواهد کرد.
نگار با تلاش و قدردانی به آرزوهایش رسید و باعث افتخار پدر و مادرش شد. او به یادگیری و رشد ادامه داد و دانشمند بزرگی شد که به دیگران اهمیت می داد.