سفر رنگارنگ مژده
مژده دختر 27 ساله متوجه شد که به هیچ یک از آرزوهایش نرسیده و استعدادهایش در حال محو شدن است. او همیشه می خواست کاری منحصر به فرد و لذت بخش انجام دهد، اما نمی دانست از کجا شروع کند.
یک روز مژده هنگام قدم زدن در پارکی متوجه گروهی از هنرمندان جوان شد که در حال کشیدن نقاشی دیواری پر جنب و جوش بودند. او با الهام گرفتن، تصمیم گرفت به آنها بپیوندد و پتانسیل هنری پنهان خود را کشف کند.
مژده خیلی زود متوجه شد که استعداد طبیعی در نقاشی دارد و دوست دارد ایده های منحصر به فرد خود را روی بوم زنده کند. همانطور که اعتماد به نفس او افزایش یافت، شروع به خلق آثار هنری کرد که هم متمایز و هم جذاب بود.
مژده علیرغم مواجهه با چالشها و تردیدها در این مسیر، همچنان به رشد مهارتهای خود ادامه میدهد و علاقهاش به هنر را دنبال میکند. خلاقیت های او شروع به جلب توجه کرد و مردم به سبک منحصر به فرد او جذب شدند.
مژده به لذت خلق هنر نه تنها برای خود بلکه برای دیگران نیز پی برد، زیرا شاهد شادی و الهاماتی بود که برای کسانی که آثارش را دیدند به ارمغان آورد. او می دانست که بالاخره تماس خود را پیدا کرده است.#
مژده با استفاده از استعدادهای جدید و خودباوری خود تصمیم گرفت یک پروژه هنری عمومی ایجاد کند که دیگران را تشویق کند تا به توانایی های خود ایمان داشته باشند و رویاهای خود را دنبال کنند، همانطور که او انجام داده بود.
سفر رنگارنگ مژده اهمیت خودباوری و پیگیری رویاهایش را بدون توجه به موانع به او آموخت. او اشتیاق خود را پیدا کرده بود، و با انجام این کار، دیگران را به انجام همین کار ترغیب کرد.