سفر دلسوزانه رز: دختر ثروتمندی که قهرمان شد
در شهری بزرگ، دختری غیرمعمول به نام رز با موها و چشمان بنفش زندگی می کرد. او ثروتمند بود اما دلش می خواست به فقرا کمک کند.
او هر روز مخفیانه عمارت خود را ترک میکرد، در خیابانهای شلوغ قدم میزد و ثروت خود را بین نیازمندان تقسیم میکرد.
یک روز، رز از یک منطقه فقیر شنید که برای غذا دست و پنجه نرم می کرد. او تصمیم گرفت کمک کند.#
رز با لباس مبدل با گاری های پر از غذا از منطقه بازدید کرد. ساکنان گرسنه بسیار خوشحال شدند.#
ناگهان ساختمانی آتش گرفت! رز بدون تردید به داخل آتش شتافت تا کودکان گرفتار شده را نجات دهد.#
رز بچه ها را نجات داد، اما آتش لباس مبدل او را فرو برد و هویت واقعی او را فاش کرد. مردم از او به عنوان قهرمان خود استقبال کردند.
دلسوزی رز از او قهرمان ساخته بود. او به کمک به نیازمندان ادامه داد و دیگران را نیز تشویق کرد که همین کار را انجام دهند.