لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
سفر به سوی تحقق: داستان یک پرستار
قهرمان ما، ریحانه، پرستاری با قلبی مهربان و روحیه بلندپرواز، در حال آماده شدن برای شروع سفر با چهار دوست صمیمی خود است. یک هفته مانده به عزیمت به آلمان، آنها آخرین وعده غذایی خود را در کافه محلی مورد علاقه خود تقسیم می کنند.
آنها ماجراهای گذشته خود را به یاد می آورند و ذهن ریحانه به سوی آینده ناشناخته ای که در پیش است سرگردان می شود. او هیجان‌زده و در عین حال دلهره‌آور است و مصمم است تا از زندگی جدیدش بهترین استفاده را ببرد.
روزها به سرعت می گذرند. آنها وسایل خود را بسته بندی می کنند و هر وسیله ای را به یاد زندگی ای می اندازد که پشت سر خواهند گذاشت. ریحانه علیرغم ناراحتی از تصمیم خود مطمئن است. سفر او اشاره می کند.#
روز حرکت فرا می رسد. ریحانه و دوستانش با دل های سنگین اما امیدوار خداحافظی می کنند. با پا گذاشتن در هواپیما، فصل جدید زندگی آنها آغاز می شود.#
با بلند شدن هواپیما، ریحانه دستش را به پنجره فشار می‌دهد و وطنش در زیر او ناپدید می‌شود. لبخند مالیخولیایی روی لبانش نقش می بندد.#
در آلمان با چالش هایی روبرو هستند. موانع زبان، آداب و رسوم جدید، دلتنگی. اما مهارت‌های پرستاری ریحانه قابل قدردانی است و او در کار خود رضایت می‌یابد. این زندگی جدید آنقدرها هم بد نیست.#
ریحانه می فهمد خانه جایی نیست. این جایی است که قلب است ریحانه با دوستانش در کنارش و کمک به جامعه جدیدش، خانه خود را در آلمان پیدا می کند.
