سفر احترام حنا
روزی روزگاری در دهکده ای کوچک دختری کنجکاو و ماجراجو به نام حنا زندگی می کرد. او موهای مشکی زیبایی داشت و چشمان مشکی که از هیجان می درخشیدند.
یک روز حنا شنید که دوستانش در مورد اهمیت احترام و ادب با والدین صحبت می کنند. او تصمیم گرفت برای یادگیری و تمرین این ارزش ها سفری را آغاز کند.
حنا سفر خود را با کمک به والدینش در انجام کارهای روزانه آغاز کرد. او غذا می پخت، خانه را تمیز می کرد و حتی لباس های شسته شده را می شست!
بعد، حنا تلاش کرد تا قدردانی و قدردانی خود را از والدینش به خاطر تمام کارهایی که برای او انجام دادند، نشان دهد. او برای آنها یادداشت های صمیمانه نوشت و آنها را با آغوش های محبت آمیز غافلگیر کرد.
حنا در طول سفر یاد گرفت که به دقت به توصیه های پدر و مادرش گوش دهد و شروع به درک حکمت آنها کرد. او متوجه شد که راهنمایی آنها چقدر ارزشمند است.#
هانا همچنین به اهمیت عذرخواهی در هنگام اشتباه پی برد. او اکنون میدانست که گفتن "متاسفم" بخش مهمی برای نشان دادن احترام و مهربانی است.
حنا در طول سفر خود یاد گرفت که با والدین خود با عشق، احترام و قدردانی رفتار کند. او دختری مهربان تر، عاقل تر و شادتر شد که خانواده اش را گرامی می داشت.