سفارش در جنگل
روزی روزگاری در جنگلی رنگارنگ پسر جوانی به نام تیم زندگی می کرد. او عاشق کاوش در جنگل، مشاهده گیاهان و حیوانات و لذت بردن از زیبایی بود. اما او متوجه شد که جنگل شروع به بی نظمی و آشفتگی کرده است.
تیم تصمیم گرفت برای رفع این آشفتگی کاری انجام دهد. او با دوستان حیوان خود صحبت کرد و اهمیت حفظ نظم در خانه را به آنها گفت. آنها با هم برای پاکسازی و سازماندهی جنگل به توافق رسیدند.#
حیوانات وسایل خود را جمع کردند و محل زندگی خود را تمیز کردند. تیم وظایف خاصی را برای هر حیوان تعیین کرد تا فرآیند کارآمد و لذت بخش باشد.
همانطور که جنگل تمیزتر و سازماندهی شده بود، حیوانات متوجه شدند که زندگی آنها راحت تر و شادتر می شود. آنها می توانستند وسایل خود را به سرعت پیدا کنند و خانه هایشان احساس خوشایندی بیشتری داشت.
حیوانات از تیم سپاسگزار بودند و جشنی ترتیب دادند تا نظم تازه یافته خود را جشن بگیرند. تیم از دیدن تاثیر مثبت اعمالش خوشحال شد.#
از آن روز به بعد، تیم و حیوانات قول دادند که نظم را در خانه جنگلی خود حفظ کنند. آنها ارزش پاکیزگی و سازماندهی را در ایجاد یک محیط هماهنگ درک کردند.#
جنگل شکوفا شد و تیم و دوستان حیوانش با لذت زندگی کردند و از زیبایی سرزنده و منظم خانه خود لذت بردند. و آنها درس های خود را با هر موجود جدیدی که به جامعه شادشان می پیوندد به اشتراک گذاشتند.