سحر و جادو ملودی
در شهری کوچک پسری لاغر به نام محمد زندگی می کرد که پوستی متمایل به سبز داشت. او عشقی غیرقابل توضیح به موسیقی داشت. صدای موسیقی دلش را پر از شادی کرد.#
یک روز در اتاق زیر شیروانی خود پیانوی قدیمی پیدا کرد. به محض دست زدن به آن ملودی فضا را پر کرد و محمد را غافلگیر کرد.#
موسیقی پیانو تأثیر جادویی داشت. می تواند گل ها را شکوفا کند و پرندگان را به رقص درآورد و برای همه اطرافیان شادی به ارمغان بیاورد.#
مردم برای شنیدن جمع می شدند، مسحور ملودی های جادویی که محمد با پیانوی خود می نواخت. آنها از راه دور آمدند.#
یک روز جادوگر شرور سعی کرد پیانو را بدزدد. اما شجاعت محمد و عشق او به موسیقی به او کمک کرد تا از آن محافظت کند.
موسیقی او قلب جادوگر را تحت تأثیر قرار داد. جادوگر که تحت تأثیر ملودی قرار گرفته بود، راه های شیطانی خود را رها کرد و با خوشحالی شروع به رقصیدن کرد.
موسیقی جادویی محمد باعث شادی همه شد. قلب ها را تحت تاثیر قرار داد و زندگی ها را تغییر داد و قدرت عشق خالص به موسیقی را نشان داد.#