ریحانه عاشق خواندن کتاب های پزشکی است
ریحانه دختر جوان کنجکاویی بود که دوست داشت موضوعات مورد علاقه خود را یاد بگیرد و کشف کند. به ویژه، او مجذوب کتاب های پزشکی بود. او هر روز از کتابخانه محلی خود بازدید می کرد و با پشته های کتاب به خانه برمی گشت و مشتاق یادگیری و کشف چیزهای جدید بود. #
یک روز ریحانه تصمیم گرفت با بیماری ها و بدن آشنا شود. او همه چیز را در مورد بیماری های مختلف، آناتومی بدن و فرآیندهای بیولوژیکی خواند. او از آموخته هایش چنان شگفت زده شد که تصمیم گرفت تعدادی از کتاب ها را با خود به خانه ببرد. #
ریحانه در خانه کتاب ها را خواند و مجموعه ای از خودش راه اندازی کرد. او عاشق خواندن و بازخوانی کتاب ها بود، یادداشت برداری می کرد و هر روز بیشتر و بیشتر یاد می گرفت. او آنقدر علاقه مند به آموختن بود که حتی شروع به سخنرانی در مورد این موضوع در مدرسه کرد! #
معلمان ریحانه چنان تحت تأثیر اشتیاق او قرار گرفتند که کتاب های پیشرفته تری را برای خواندن و بحث به او دادند. او حتی عمیقتر در مطالعات خود فرو رفت و در مورد بدن انسان و همه امکانات شگفتانگیز آن یاد گرفت. #
ریحانه از معلمانش بسیار سپاسگزار بود که به او فرصت یادگیری بیشتر دادند. او حتی بیشتر به کتاب های پزشکی علاقه مند شد و تمام تلاش خود را کرد تا جدیدترین و بهترین کتاب ها را برای خواندن پیدا کند. او مصمم بود تا آنجا که ممکن است یاد بگیرد. #
ریحانه به زودی قدرت کتاب را درک کرد و الهام گرفت تا دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. او در مدرسه یک باشگاه کتاب راه اندازی کرد و دوستان و همکلاسی هایش را تشویق کرد که کتاب بخوانند و درباره جهان بیشتر بدانند. #
ریحانه به واسطه عشقی که به کتاب های پزشکی داشت، در این زمینه متخصص شده بود. او به تمام دانشی که به دست آورده بود افتخار می کرد و مصمم بود از آن برای کمک به دیگران استفاده کند. ریحانه یاد گرفته بود که کتاب واقعا بهترین دوستانی هستند که می توانیم داشته باشیم. #