رویای ملاقات رز با بلک پینک
ماریا دختر جوانی بود که همیشه آرزو داشت بلک پینک را ببیند. او بسیار شیفته موسیقی آنها بود و هر آهنگ را از روی قلب می دانست! اما، ماریا مصمم بود که بیشتر از گوش دادن به آهنگهای آنها انجام دهد – او مصمم بود که آنها را در زندگی واقعی ملاقات کند. #
ماریا برای تحقق رویای خود تصمیم گرفت که باید سخت کار کند و شجاع باشد. او باید از منطقه راحتی خود خارج شود و برای تحقق رویای خود اقدام کند. او مشتاق بود که این چالش را بپذیرد و مشتاق شروع سفر خود بود. #
ماریا راهی سفر شد و در مسیر با موانع زیادی روبرو شد. ماریا مصمم بود به هدف خود برسد، از یادگیری نحوه پیمایش در خیابان های شلوغ شهر گرفته تا بالا رفتن از نرده های بلند. اما، او همچنین با افراد زیادی روبرو شد که مایل بودند در سفر به او کمک کنند. #
ماریا با کمک دوستان تازه پیدا شده خود در نهایت به خانه BLACKPINK رسید. او عصبی در خانه آنها را زد و با انتظار منتظر ماند. وقتی در باز شد، ماریا با تعجب نفس نفس زد و بت هایش از او استقبال کردند! #
رویای ماریا بالاخره محقق شد و او بسیار خوشحال شد! اعضای BLACKPINK به گرمی از او استقبال کردند و او را به داخل دعوت کردند. آنها داستان ها و گفتگوهایی را به اشتراک گذاشتند و ماریا در نهایت احساس کرد به او تعلق دارد. #
ماریا از اینکه در نهایت با دوستانش خداحافظی کرد ناراحت بود، اما با حس هدفمندی و اعتماد به نفس تازه ای آنجا را ترک کرد. او همچنین با درک بیشتری از اینکه چقدر برای تحقق رویاهای خود سخت کار کردن و شجاع بودن مهم است ترک کرد. #
ماریا به یک سفر رفته بود و موانع زیادی را پشت سر گذاشته بود تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کند. او به خودش ثابت کرده بود که با تلاش و اراده همه چیز ممکن است. #