رویای قهرمانی کوهیار
در شهری شلوغ پسری به نام کوهیار زندگی میکرد که طرفدار فوتبال بود و مسی و رونالدو را بت میکرد. او آرزو دارد روزی مثل آنها قهرمان فوتبال شود.#
کوهیار هر روز بعد از مدرسه تمرین می کرد، حتی در باران یا برف. او مصمم بود که مهارت های فوتبالی خود را بهبود بخشد.#
یک روز مدرسه اش یک مسابقه فوتبال ترتیب داد. کوهیار هیجان زده و عصبی بود اما آماده بود تا مهارت های خود را ثابت کند.#
کوهیار در جریان بازی فوق العاده خوب بازی کرد. او سریع بود، سریع تصمیم می گرفت و یکی پس از دیگری گل می زد.
کوهیار با وجود فشار، خونسردی و تمرکز خود را حفظ کرد. او گل پیروزی را به ثمر رساند و برنده مسابقه برای مدرسه خود شد.
همه به وجد آمده بودند! جمعیت غرش کرد، هم تیمی هایش او را در هوا بلند کردند. او احساس می کرد که رویایش محقق شده است.#
کوهیار آن روز فهمید که قهرمان بودن چه حسی دارد. او آموخت که عزم، سخت کوشی و اشتیاق باعث شد رویای او محقق شود.