رویای فوتبالی رادمهر
در شهری شلوغ پسری قد بلند و سیاه مو به نام رادمهر زندگی می کرد. او به فوتبال علاقه داشت و آرزویش این بود که قهرمان شود. او هر روز با توپ فوتبال قدیمی و وصله شده خود تمرین می کرد.
رادمهر به خاطر انرژی و تمرکز بی حدش خاص بود. او فوتبال را بهترین راه حل خود می دانست، جایی که می توانست تمرکز و انرژی خود را به طور مثبت هدایت کند.
او از انرژی خود برای تمرین هر روز استفاده می کرد، حتی زمانی که سخت بود. و او هرگز تسلیم نشد، حتی زمانی که دوستانش بازی را متوقف کردند و به خانه رفتند.
رادمهر هم می دانست که غذای خوب برای انرژی مهم است. او عاشق خوردن غذاهای سالم بود و از غذاهای ناسالم دوری می کرد. بدنش به خاطرش قوی بود.#
مربی او پتانسیل او را دید و او را تشویق کرد تا برای تیم فوتبال شهر تلاش کند. رادمهر عصبی بود اما برای این فرصت هیجان زده بود.#
او سخت کار کرد، مهارت های خود را نشان داد و انتخاب شد. رادمهر روی ابر نهم بود. رویای او نزدیک تر می شد!#
رادمهر ثابت کرد که با عشق به کاری که انجام می دهید، سخت کوشی و عادت های سالم می توانید به آرزوهای خود برسید. او فقط یک بازیکن فوتبال نبود. او یک قهرمان بود #