رویای علی: یک ماجراجویی فوتبال
در دل یک روستای کوچک پسری سخت کوش و نترس به نام علی زندگی می کرد. علی که در خانواده ای متواضع بزرگ شد، آرزوی بزرگی در سر داشت - قهرمان شدن در فوتبال.
علی هر روز تمرین می کرد، توپش از پارچه های کهنه ساخته شده بود. با وجود زمین خوردن ها و زمین خوردن های بی شمار، روح او از سرکوبی خودداری کرد و او را مجبور به تلاش بیشتر کرد.
یک روز علی به طور تصادفی به یک فوتبال واقعی که در کنار رودخانه ریخته شده بود، برخورد کرد. چشمانش از هیجان برق زد. این فرصتی بود که او نمی توانست رها کند.#
با توپ واقعی تمرین علی تشدید شد. روستاییان با تعجب شاهد پیشرفت مهارتهای او بودند و او را به بحث روستا تبدیل کرد.
شهرت علی به شهر رسید. یک روز مردی از باشگاه فوتبال این شهر بزرگ آمد و به علی پیشنهاد داد تا با آنها تمرین کند.
شادی علی حد و مرز نداشت. علی با برکت روستا راهی شهر شد تا آرزویش را به واقعیت تبدیل کند.#
علی در شهر سخت تمرین کرد و امید روستای خود را زنده نگه داشت. از یک پسر روستایی تا قهرمان فوتبال یک شهر، رویای علی محقق شده بود.#