رویای تکواندوی سوما
داستان ما با سوما آغاز می شود، دختری با موهای مجعد مشکی، که تکواندو را بیش از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشت. او در مورد شرکت در مسابقات جهانی یک روز خیال پردازی کرد.
سوما هر روز تمرین می کرد، چرخ های چرخ دستی را می چرخاند و ضربات را تمرین می کرد. او مصمم بود که بهترین باشد، اما میدانست که سفری طولانی در پیش دارد.
روزی سوما برای مسابقات جهانی تکواندو دعوت شد. او هیجان زده بود اما کمی هم ترسیده بود.#
سوما سخت تر از همیشه تمرین کرد. او می دانست که این یک فرصت بزرگ است و نمی خواست آن را هدر دهد.
روز مسابقه فرا رسید. سوما عصبی بود، اما می دانست که آماده است. او با اعتماد به نفس پا به رینگ گذاشت.#
سوما شجاعانه جنگید و در هر راند بهترین عملکرد خود را ارائه داد. جمعیت برای شجاعت و مهارت تشویق می کردند.#
بر خلاف همه شانس ها، سوما برنده مسابقه شد و قهرمان جهان شد. رویای او بالاخره به حقیقت پیوست.#