رویاپرداز مداوم
یک بار در یک شهر کوچک، دختر جوانی برای امتحانات ورودی دانشگاه خود را آماده می کرد. او تمام روزهایش را به سختی مطالعه می کرد، اما اغلب خود را خسته می دید.
با وجود خستگی، او همچنان به خودش فشار می آورد، در کلاس هایش شرکت می کرد و به گروه های مطالعه می پیوست. او معتقد بود که عزمش او را به موفقیت می رساند.#
یک روز، او متوجه شد که نمی تواند هیچ اطلاعات جدیدی را جذب کند. ذهنش مه آلود بود و نمی توانست تمرکز کند. او تصمیم گرفت یک استراحت کوتاه داشته باشد.#
در طول استراحت، او اشتیاق جدیدی به نقاشی پیدا کرد. او متوجه شد که این به روشن شدن ذهنش کمک کرده و به او امکان می دهد تا به طور موثرتری مطالعه کند.
او به تدریج اهمیت ایجاد تعادل بین مطالعات و سرگرمی هایش را یاد گرفت. این نه تنها به آرامش او کمک کرد، بلکه او را در مطالعه کارآمدتر کرد.
با حفظ تعادل بین مطالعات و سرگرمی های خود، او توانست تمرکز و انگیزه خود را حفظ کند. بالاخره روز امتحان فرا رسید و او احساس می کرد که به خوبی آماده است.#
سخت کوشی و پشتکار او نتیجه داد زیرا او امتحانات خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. او ثابت کرد که عزم و تعادل کلید موفقیت است.