رویاپرداز قصر
روزی در یک شهر کوچک، دختری به نام طرلان بود. او با پدر و مادر مهربانش پریناز و داوود زندگی می کرد. تارلان همیشه آرزو داشت در یک قصر بزرگ با خانواده اش زندگی کند.
یک روز، طرلان شنید که پدر و مادرش در مورد نقل مکان به یک خانه بزرگتر صحبت می کردند. هیجان زده تصور کرد که چگونه می تواند خانه جدیدشان را به قصری باشکوه تبدیل کند.
تارلان به تمام چیزهای شگفت انگیزی که می توانست به قصرش اضافه کند فکر کرد. او تصمیم گرفت که باید با پس انداز پول و انجام کارهای اضافی شروع کند.
با گذشت زمان، تارلان سخت کار کرد و خانواده اش بالاخره به خانه بزرگتری نقل مکان کردند. او اکنون این شانس را داشت که تلاش کند رویای قصر خود را محقق کند!#
تارلان هر اتاق را تمیز، رنگ و تزئین میکرد تا سلطنتی به نظر برسد. او حتی رویای خود را با والدینش در میان گذاشت و آنها در هر مرحله به او کمک کردند.
به زودی، خانه جدید آنها بیشتر و بیشتر شبیه یک قصر شد. طرلان به اهمیت سخت کوشی و حمایت خانواده اش در رسیدن به آرزویش پی برد.
در پایان، طرلان و خانواده اش از قصر زیبای خود لذت بردند، زیرا می دانستند که رویاها با تلاش، اراده و عشق به خانواده می توانند به حقیقت بپیوندند.