رویاهای مصمم
روزی روزگاری دختر جوانی به نام سارا بود که برای کنکور خود را آماده می کرد. هدفش ورود به دانشگاه رویایی اش بود و شبانه روز درس می خواند.
با نزدیک شدن به تاریخ معاینه، سارا احساس غرق شدن و خستگی کرد. او میدانست که به استراحت نیاز دارد، اما نگران بود که ممکن است بر عملکرد او تأثیر بگذارد. تصمیم گرفت بیرون قدم بزند.#
سارا در حین راه رفتن با مردی مسن روبرو شد که در پارک مشغول بازی شطرنج بود. متوجه حالت پریشان او شد و از او پرسید که چه چیزی او را آزار می دهد. سارا وضعیت خود را برای او توضیح داد.#
مرد سالخورده به سارا توصیه کرد که در مطالعه خود با استراحت و استراحت تعادل برقرار کند، زیرا به او کمک می کند متمرکز و پرانرژی بماند. او به او پیشنهاد کرد که بازی شطرنج را به عنوان راهی برای آرام شدن امتحان کند.
سارا شروع به گنجاندن استراحت و بازی شطرنج در روال مطالعه خود کرد. او متوجه شد که احساس آرامش بیشتری می کند و ذهنش هنگام حل مسائل دشوار در طول جلسات مطالعه تیزتر است.
بالاخره روز امتحان فرا رسید. سارا احساس آمادگی و اعتماد به نفس می کرد، زیرا او در مطالعه خود با آرامش و تمرینات ذهنی تعادل برقرار کرده بود. او برای امتحان آماده بود.#
پس از معاینه، سارا نتایج خود را دریافت کرد و از اینکه متوجه شد نمره کافی برای ورود به دانشگاه رویایی خود کسب کرده است، بسیار هیجان زده شد. او می دانست که کار سخت و رویکرد متعادل او نتیجه داده است.