روز ویژه رئا
1: رئا برای دهمین تولدش بسیار هیجان زده بود. او نمی توانست صبر کند تا تمام هدایایی که به او داده شده بود را به خانواده و دوستانش نشان دهد. او هفته ها را صرف برنامه ریزی جشن کرده بود و مطمئن بود که بهترین روز تاریخ خواهد بود.
2: او مصمم بود بهترین دختر برای مادرش، بهترین خواهر برای برادرش دانیل و بهترین دختر برای پدرش حسن باشد. او مأموریتی را آغاز کرد تا روز آنها را تا حد امکان خاص کند.
3: او تصمیم گرفت مادرش را با یک کارت دست ساز و چند گل تازه چیده شده از باغ غافلگیر کند. هدیه پدرش را با احتیاط پیچید و صبحانه مخصوصی برای برادر و پدرش آماده کرد.
4: بعد از آن خانواده و دوستانش را برای مهمانی دعوت کرد. او خانه را تمیز کرد و با بادکنک و استریر تزئین کرد. او همچنین برای مهمانان تنقلات خوشمزه درست کرد.
5: روز به سرعت گذشت و قبل از اینکه او بفهمد، زمان بریدن کیک بود. رئا بسیار خوشحال و مفتخر بود که خانواده و دوستانش را در روز خاص خود بسیار خوشحال کرده است.
6: با پایان یافتن روز، رئا متوجه شد که چقدر از خوشحال کردن خانواده و دوستانش آموخته است. او اهمیت احترام، عشق و مهربانی را آموخته بود.
7: رئا بالاخره به هدفش رسید که بهترین دختر، خواهر و دختری بود که می توانست باشد. او به خانواده و دوستانش ثابت کرده بود که می تواند دختر و دوست خوبی باشد، حتی در روز خاص خود.