روز سرنوشت نور یاگامی
لایت یاگامی یک دانشجوی باهوش و مطالعه بود که به تازگی ترم اول خود را شروع کرده بود. یک روز، در حالی که در خیابانی شلوغ قدم می زد، لایت به طور تصادفی به کتابی عجیب با جلد قرمز روشن برخورد کرد. در صفحه اول که به زبان انگلیسی نوشته شده بود عبارت بود: نامی را در کتاب مرگ بنویسید و آن شخص هلاک خواهد شد. #
لایت فکر کرد که این کتاب نوعی شوخی کودکانه است، اما تصمیم گرفت آن را آزمایش کند. او نام دو تن از بدنام ترین جنایتکاران شهر را یادداشت کرد و در کمال تعجب و شگفتی او، هر دو روز بعد مردند. لایت به احتمالات داشتن چنین سلاح قدرتمندی در دستان خود پی برد و احساس هیجان و مسئولیت کرد. #
لایت شانس خود را باور نکرد و تصمیم گرفت کتاب را مخفی نگه دارد. او می دانست که قدرت تغییر جهان و تبدیل آن به مکانی بهتر را دارد. او نام کتاب را ریوک به نام شینیگامی یا خدای مرگ گذاشت که آن را به او داده بود. #
لایت با در دست داشتن کتاب، سفر خود را برای برقراری عدالت در جهان آغاز کرد. او از این کتاب برای مجازات بدکاران و محافظت از بیگناهان استفاده کرد. او از آن برای تبدیل جهان به مکانی بهتر استفاده کرد و ضمن انجام این کار، شناخت عمیقی از خود و جهان نیز به دست آورد. #
لایت از رویارویی با عواقب اعمال خود ترسی نداشت و آنها را کاملاً پذیرفت. او میدانست که کار درستی انجام میدهد و مصمم بود که آن را از سر بگذراند. او کشف کرد که قدرت کتاب مرگ هم نعمت و هم نفرین است و او تنها کسی بود که میتوانست تصمیم بگیرد که چه زمانی از آن استفاده کند و چه زمانی آن را دریغ کند. #
سفر نور طولانی و دشوار بود، اما او درس های ارزشمند بسیاری آموخته بود. او اکنون می دانست که قدرت ایجاد تغییر در جهان را دارد، اما باید در تصمیم گیری هایش مسئولیت پذیر و عاقل باشد. او مصمم بود که از کتاب مرگ برای خیر استفاده کند و به هدف خود ایمان داشت. #
در پایان، سفر لایت او را به درک جدیدی از خود، جهان و قدرت انتخاب هایش سوق داد. او می دانست که می تواند تغییری ایجاد کند، و مصمم بود از کتاب مرگ برای محافظت از بیگناهان و اجرای عدالت در جهان استفاده کند. #