دیوانه مکانیکی و حجاب سفید
دنیا مکانی آرام بود تا اینکه یک روز یک مرد مکانیکی مرموز ظاهر شد. او نقص داشت؛ خنده او از جنس شیطان بود و هیچ کس دلیلش را نمی دانست. اما در زیر خنده یک انگیزه شوم وجود داشت. مرد مکانیکی اینجا بود تا زندگی های بی گناه را شکار و نابود کند. یک روح شجاع تصمیم گرفت به این وحشت پایان دهد. آن روح شجاع قهرمان فوق العاده ای بود که نقاب سفید بر سر داشت.
ابر قهرمان با مرد مکانیکی روبرو شد، اما او بیش از حد قدرتمند بود. او میتوانست سریعتر از آنچه چشم ببیند حرکت کند و اندازهاش بسیار زیاد بود. با این حال، قهرمان مصمم بود راهی برای شکست دادن این هیولا پیدا کند. قهرمان با قلبی شجاع و اراده ای قوی، مأموریتی را برای یافتن چیزی که می تواند مرد مکانیکی را متوقف کند، آغاز کرد.
قهرمان در سفر خود با موانع زیادی روبرو شد و با موجودات عجیبی روبرو شد که تا به حال ندیده بود. او همچنین از نظر جسمی و روحی مورد آزمایش قرار گرفت، زیرا باید با دشمنان خود می جنگید و شرایط سختی را تحمل می کرد. اما مهم نیست که قهرمان هرگز ایمان خود را به خود و مأموریت خود از دست نداد.
سرانجام، پس از روزها جست و جو و مواجهه با مشکلات بسیار زیاد، قهرمان آنچه را که به دنبالش بود، پیدا کرد. این یک مصنوع جادویی بود، به شکل یک کلید، که گفته می شد قدرت شکست دادن انسان مکانیکی را دارد. با مسلح شدن به این سلاح قدرتمند، قهرمان آماده مقابله با غول بود.
قهرمان به سمت مرد مکانیکی حرکت کرد و با تمام وجودش حمله کرد. اما این کافی نبود و مرد مکانیکی بی امان بود. او موفق شد به مصنوع جادویی آسیب برساند و قهرمان مجبور به عقب نشینی شد. اما او نقشه ای داشت. او می دانست که اگر بتواند این مصنوع را تعمیر کند، می تواند از آن برای شکست دادن مرد مکانیکی استفاده کند.
قهرمان به دنبال مواد مورد نیاز برای تعمیر مصنوع دور و دراز بود. پس از روزها جست و جو، او توانست مواد را پیدا کند و این مصنوع را تعمیر کند. با بازسازی این مصنوع، قهرمان آماده بود تا دوباره مرد مکانیکی را به چالش بکشد.
قهرمان یک بار دیگر با مرد مکانیکی روبرو شد و این بار پیروز شد. او با قدرت مصنوع جادویی توانست مرد مکانیکی را نابود کند و آرامش را به جهان بازگرداند. قهرمان قد بلند و سربلند ایستاده بود، نماد شجاعت و امید.