دو رفیق خرگوش مهربانی را منتقل می کنند
در یک شهر کوچک پسری کنجکاو زندگی می کرد، پسری که خواهرش و خیلی اذیت می کند، که عاشق کاوش و ماجراجویی بود. با این حال، او اغلب خواهرش را آزار می داد و نیاز داشت که اهمیت مهربانی را بیاموزد.
یک روز در حالی که در حال کاوش در پارک محلی بود، پسری که خواهرش و خیلی اذیت می کند دو خرگوش کوچک را کشف کرد که با هم می پریدند و با شادی بازی می کردند.
خرگوشها متوجه پسری که خواهرش و خیلی اذیت میشوند و میخواهند با هم دوست شوند، پریدند. او متوجه شد که آنها همیشه با یکدیگر مهربانانه رفتار می کنند و هرگز به یکدیگر صدمه نمی زنند.
با الهام گرفتن از bunnies، پسری که خواهرش و خیلی اذیت میکنه تصمیم گرفت با خواهرش و دیگران مهربانتر باشه. او روزهای خود را با بازی با خرگوش ها سپری کرد و متوجه شد که چگونه مهربانی باعث خوشبختی می شود.
وقتی پسری که خواهرش و خیلی اذیت میکنه، متوجه شد که رابطه اش با خواهرش بهتر شده. او اکنون از گذراندن وقت با او لذت می برد و آنها ماجراهای سرگرم کننده زیادی را با هم داشتند.
پدر و مادرشان به تغییر مثبتی که در پسری که خواهرش و خیلی اذیت می کند افتخار می کردند. تمام خانواده روح مهربانی را پذیرفتند و خانه خود را به مکانی شادتر تبدیل کردند.
پسری خواهرش و خیلی اذیت می کند که آموخت که مهربانی قدرتمند است. ماجراجوییهای او با دو رفیق خرگوش به او آموخت که با دیگران با عشق و احترام رفتار کند و شادی را به هر کجا که میرود گسترش دهد.