دوستان زمان بازی در مدرسه
یک روز آفتابی بود و زنگ مدرسه شروع زمان استراحت را نشان می داد. قهرمان 10 ساله ما از بازی با دوستانش هیجان زده بود.#
همانطور که آنها بازی می کردند، یک دانش آموز خجالتی تنها ایستاده بود و از دور آنها را تماشا می کرد. پسر متوجه او شد و به او کمک کرد تا دوستان جدیدی پیدا کند.
پسر که به دانش آموز جدید نزدیک شد، لبخندی زد و گفت: "سلام، من [نام شخصیت] هستم. آیا می خواهید با ما بازی کنید؟" چهره دانش آموز جدید از خوشحالی روشن شد.#
با پیوستن دانش آموز جدید، بازی ها سرگرم کننده تر شد. همه می خندیدند و از خود لذت می بردند و دانش آموز جدید احساس می کرد که شامل آن می شود.
پسر متوجه شد که دانش آموز جدید استعداد بی نظیری در حل پازل دارد. این الهام بخش ایده ای است که می تواند زمان استراحت را هیجان انگیزتر کند.#
روز بعد، پسر پازل های مختلفی را برای به اشتراک گذاشتن در زمان استراحت آورد. همه قدردان استعداد دانش آموز جدید بودند و از مهارت های او درس گرفتند.#
پسر به این افتخار می کرد که به دانش آموز جدید کمک کرده تا دوستانی پیدا کند. آنها با هم خاطرات فراموش نشدنی را خلق کردند و اهمیت دوستی را آموختند.#