دختر کوچک مرتب و عروسکش
روزی روزگاری دختر بچه ای دوست داشت محیط اطرافش را تمیز نگه دارد. او همچنین عاشق عروسک خود بود که همه جا با خود حمل می کرد.
یک روز متوجه شد پارکی که دوستش داشت پر از زباله است. او تصمیم گرفت با کمک عروسکش آن را تمیز کند.#
آنها با هم زباله ها را جمع کردند، بازیافت کردند و حتی از مقداری زباله ها یک اثر هنری زیبا ساختند.
پارک شروع به تمیزتر به نظر رساند و به مکانی زیبا و امن برای همه تبدیل شد.#
خیلی زود بچه های دیگر به او پیوستند. آنها با هم پارک را تمیز نگه داشتند و آن را به مکانی سرگرم کننده و مرتب تبدیل کردند.#
دخترک احساس غرور کرد. او متوجه شد که اقدامات کوچک می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. او همچنین لذت کار تیمی را آموخت.
از آن روز به بعد، او و عروسکش، همراه با دوستانشان، شهر خود را تمیز نگه داشتند، یک مکان در یک زمان.#