دختری که برای رسیدن به جزیره قایق ساخت
دختر جوانی با موهای مشکی در یک زمین باز با قایق بادبانی در دستانش ایستاده است. او به وسعت دریا که باید از آن عبور کند تا به جزیره رویاهایش برسد، به جلو نگاه می کند. نفس عمیقی می کشد و دستش را روی قایق محکم می کند. او می داند که مهم نیست چه اتفاقی می افتد، او مصمم است که به جزیره برسد. #
دختر به راه می افتد و قایقش امواج را می شکند. او از سفری که پیش رو دارد بیمناک است و تنها هدف او رسیدن به جزیره است. آفتاب پوستش را گرم می کند و هوای نمک دریا ریه هایش را پر می کند. او مصمم است که با هر چالشی که ممکن است برایش پیش بیاید، روبرو شود. #
در طول راه، دختر با طوفان و آب متلاطم روبرو می شود. اما او هرگز تسلیم نمی شود. او تمرکز خود را بر روی جزیره حفظ می کند و قایق خود را نزدیک و نزدیکتر می کند. او داستان کاوشگران و ماجراجویان شجاعی را که با موانع غیرقابل تصوری روبرو شده اند به یاد می آورد و می داند که او نیز می تواند به جزیره برسد. #
سرانجام پس از روزها سفر با کشتی، دختر به جزیره می رسد. او با هیبت به شاخ و برگ های سرسبز و سبز و حیات وحش عجیب و غریب نگاه می کند. او به مقصد رسیده است و احساس موفقیت و شادی می کند. او میداند که میتواند با هر چالشی که ممکن است زندگی سر راهش قرار دهد، روبرو شود. #
این دختر روزهای خود را با کاوش در جزیره و آشنایی با محیط زیست و آداب و رسوم آن می گذراند. او در اقیانوس شنا می کند و از درختان بالا می رود تا دید بهتری از جزیره داشته باشد. او حتی یک قایق می سازد و در اطراف جزیره قایقرانی می کند و آزادی دریای آزاد را احساس می کند. #
به زودی سفر این دختر به پایان می رسد. اما او میداند که میتواند دوباره برگردد و میتواند با هر چیزی که زندگی به او میزند روبرو شود. او برای همه چیزهایی که دیده و شجاعت و اراده ای که در درون خود پیدا کرده است سپاسگزار است. #
و به این ترتیب، دختر به سمت خانه حرکت می کند، در حالی که قایق او روی امواج می چرخد. او به افق نگاه می کند و لبخند می زند و می داند که به اندازه کافی قوی است که بتواند به سفر خود ادامه دهد و رویاهایش را دنبال کند. #