دختری به نام آنا که عاشق کرم شب تاب است
آنا دختر جوانی بود که سرشار از انرژی بود و عشق عمیقی به کرم شب تاب داشت. او هر شب به باغ می رفت و با حشرات کوچک درخشان بازی می کرد و از زیبایی نورهای آنها شگفت زده می شد. #
آنا چیزی جز شبیه شدن به کرم شب تاب که خیلی دوستش داشت نمی خواست. او تصور می کرد که پرواز با آنها، تعقیب ستارگان چشمک زن و اوج گرفتن در آسمان شب چگونه خواهد بود. #
آنا مصمم بود که رویای پرواز با کرم شب تاب را محقق کند، بنابراین شروع به ساخت ماشینی کرد که بتواند این کار را انجام دهد. او هر شب روی آن کار میکرد، بیوقفه سرهمبندی و آزمایش میکرد تا سرانجام کامل شد. #
بالاخره آنا آماده پرواز شد! او وارد شد و به آرامی به آسمان شب برخاست و از زیبایی ستاره های اطراف خود شگفت زده شد. #
آنا احساس آزادی و زنده بودن می کرد و با هر حرکت دستگاه بیشتر و بیشتر شبیه یک کرم شب تاب بود. او در اطراف آسمان شب پرواز کرد و از خوشحالی می چرخید و می خندید. #
در حالی که آنا پرواز می کرد، متوجه شد که مهمترین چیز این است که شاد باشد و از زندگی لذت ببرد. خوشبختی کلید شبیه شدن به کرم شب تاب بود که او بسیار آن را تحسین می کرد. #
آنا دستگاه خود را با خیال راحت در باغ فرود آورد و لبخند زد، زیرا می دانست که راه خاص خود را برای شادی و آزادی پیدا کرده است، درست مانند کرم شب تاب. #