داستان عشق بین کهکشانی علی
در گوشه ای دورتر از کیهان، علی در سیاره زحل با آرامش زندگی می کرد. یک روز، او به طور تصادفی با یک فضاپیمای مرموز روبرو شد که در نزدیکی خانه او فرود آمده بود. کنجکاوی برانگیخته شد، او تصمیم گرفت تحقیق کند.#
علی با ورود به فضاپیما با موجودی بیگانه مسحورکننده روبرو شد. علی که تحت تأثیر زیبایی و جذابیت آنها قرار گرفته بود، متوجه شد که عاشق شده است. تصمیم گرفت پیشنهاد ازدواج بدهد و بیگانه گفت بله.#
علی و نامزد بیگانه اش مراسم عروسی خود را برنامه ریزی کردند و از مردم کهکشان های مختلف دعوت کردند تا در آن شرکت کنند. با نزدیک شدن به روز بزرگ، آنها خود را برای جشنی بی نظیر و بین گونه ای آماده کردند.
در روز عروسی، زحل پر از هیجان و شگفتی بود. میهمانان از سراسر کیهان، با پوشیدن بهترین لباس، زندگی جدید این زوج را جشن گرفتند و برکت دادند.#
با این حال، زمانی که گروهی از دزدان فضایی با هدف سرقت هدایا و خراب کردن جشن عروسی را تصادف کردند، جشن متوقف شد. علی مصمم بود که نگذارد این اتفاق بیفتد.
علی با به دست گرفتن مسئولیت، شجاعانه با دزدان دریایی فضایی مبارزه کرد و از هوش، چابکی و شجاعت خود استفاده کرد. مهمانان به او پیوستند و از جشن محافظت کردند و اشرار را از خود دور کردند.#
با شکست دزدان فضایی، علی و عروس بیگانه اش عروسی خود را در محاصره تشویق و حمایت مهمانان خود از سر گرفتند. این جشن به نماد اتحاد، عشق و شادی تبدیل شد.