داستان سفر یک دختر برای تحقق رویای خواننده شدن و درس هایی که در این راه می آموزد
کیم دختر جوانی بود که رویای بزرگی داشت - خواننده شدن. او تمام روز را تمرین میکرد، آهنگهای مورد علاقهاش را با کمربند پخش میکرد و تشویقهایی را که روی صحنه میگرفت تصور میکرد. کیم عاشق ساختن موسیقی بود و به آن علاقه داشت و مصمم بود که یک ستاره شود. اما خانواده او چندان مطمئن نبودند و فکر می کردند که او باید به جای آن به دانشگاه برود. #
در ابتدا، کیم درگیر شد و سعی کرد بین خواستههای خانوادهاش و خواستههای خودش سازش پیدا کند. او برای بورسیه درخواست کرد و در دانشگاهی دور قبول شد. کیم فکر کرد این تنها راه برای خوشحال کردن خانوادهاش است، بنابراین موافقت کرد که برود. اما او همچنان مصمم بود راهی برای دنبال کردن رویای خود بیابد. #
بنابراین، در روز عزیمت، کیم هنگام عزیمت به دانشگاه با خانواده خود خداحافظی کرد. اما او نقشه ای داشت. او قصد داشت راهی برای تحقق رویای خود بیابد. او به خودش قول داد که هر چه باشد تسلیم نخواهد شد. #
و مطمئناً، پس از ماهها تلاش و فداکاری، سرانجام رویای کیم محقق شد. او توانست بورسیه تحصیلی یک مدرسه موسیقی در کره جنوبی بگیرد و خیلی زود در راه بود. کیم با پرواز برای دنبال کردن رویای خود پر از هیجان بود. #
در مدرسه موسیقی، کیم تا مرزهای خود رانده شد. اما با هر چالشی، اعتماد به نفس او بیشتر و بیشتر می شد. او توانست دوستانی پیدا کند و حتی در مقابل تماشاچیان اجرا کند. کیم میدانست که تا این حد پیش رفته است و مصمم به موفقیت است. #
سرانجام، روز اولین حضور بزرگ او فرا رسید و کیم به طور حرفه ای اولین EP خود را ضبط می کرد. پس از ماه ها کار سخت، کیم بالاخره آهنگ هایش را در حال پخش از رادیو می شنید. او پر از شادی بود، زیرا می دانست که آن را ساخته است. #
همه چیز با یک رویا شروع شد و کیم توانست آن را محقق کند. او قدرت قاطعیت را آموخت و اینکه با تلاش و فداکاری کافی، هر چیزی ممکن است. وقتی به جاده جلوتر از خود نگاه می کرد، پر از غرور بود. #