خاطرات مرموز مرگ
پسر جوانی به نام آرمان در حین کاوش در محله خود خانه ای قدیمی و متروکه را کشف کرد. با ورود به خانه، احساس سوزن سوزن شدن کرد، گویی چیزی خارقالعاده در انتظارش است.#
در داخل، آرمان یک دفتر خاطرات باستانی با عنوان "دفترچه خاطرات مرگ" پیدا کرد. وقتی صفحات را ورق می زد و متوجه نام هایی که با جوهر قرمز خط کشیده شده بودند، احساس سرما کرد.#
آرمان یادداشتی را در دفتر خاطرات کشف کرد: "جین، راهنمای نامرئی، به این دفترچه خاطرات بسته شده است. یک نام بنویس تا زندگی آن شخص به پایان برسد." با احساس حضور ناگهانی، او می دانست که جین دارد تماشا می کند.
آرمان پر از ترس و کنجکاوی نام مرد شرور شهرش را در دفتر خاطرات نوشت. روز بعد شنید که این مرد در تصادفی مرموز از دنیا رفته است.
آرمان که از عواقب اعمال خود غرق شده بود، تصمیم گرفت راهی برای آزاد کردن جین و نابود کردن دفتر خاطرات بیابد. او برای پاسخ به دنیای ارواح و ابعاد موازی پرداخت.#
آرمان با دانشی جدید، مراسمی را برای رهایی جین و از بین بردن قدرت دفتر خاطرات انجام داد. همانطور که مراسم به پایان رسید، جین در مقابل او ظاهر شد و قبل از ناپدید شدن از او تشکر کرد.
آرمان اهمیت دادن به زندگی و عواقب اعمال قدرت بر دیگران را آموخته بود. تجربه به او آموخته بود که همیشه راه همدلی و تفاهم را انتخاب کند.