جوخه نجات بازیافت
در یک شهر کوچک دوست داشتنی، دختری به نام ریحانه بود که علاقه زیادی به بازیافت و محیط زیست داشت. او می خواست به دوستانش در مورد اهمیت بازیافت آموزش دهد، اما برخی از آنها اهمیتی ندادند.
یک روز، ریحانه دوستان صمیمی خود را که عشق او به محیط زیست بودند جمع کرد و آنها طرحی برای ایجاد گروه نجات بازیافت خود در نظر گرفتند. تصمیم گرفتند در مدرسه مسابقه بازیافت برگزار کنند.#
فردای آن روز ریحانه رسما مسابقه را اعلام کرد. هر دانش آموز باید مواد قابل بازیافت را در مدرسه و خانه جمع آوری کند. تیمی که بیشترین اقلام بازیافتی را داشته باشد یک جایزه ویژه برنده خواهد شد.#
گروه نجات بازیافت دست به کار شد و سایر دانش آموزان را در مورد نحوه صحیح بازیافت راهنمایی و آموزش داد. در ابتدا فقط تعداد کمی از دانش آموزان شرکت کردند، اما به زودی این شور و شوق مسری شد.
در حالی که تیم ها برای جمع آوری بیشترین اقلام قابل بازیافت با یکدیگر رقابت می کردند، تنش ها بالا گرفت. آرام آرام مدرسه تمیزتر و سبزتر به نظر می رسید. حتی کسانی که در ابتدا مقاومت کردند شروع به کمک در تلاش های بازیافت کردند.
در روز پایان مسابقه ریحانه و دوستانش برندگان را معرفی کردند. کل مدرسه با موفقیت کوهی از مواد قابل بازیافت را جمع آوری کرده بود که تفاوت قابل توجهی در جامعه آنها ایجاد کرد.
گروه نجات بازیافت ریحانه فقط در یک مسابقه برنده نشد. آنها کل مدرسه را گرد هم آوردند تا در مورد اهمیت بازیافت بیاموزند. آنها جنبشی را آغاز کرده بودند که به رشد خود ادامه خواهد داد.