جست و جوی آهنگین امیر
در شهری کوچک، امیر، پسری با موهای مشکی براق و چشمان سبز عسلی، موسیقی را بیش از هر چیز دوست داشت. با این حال، خانواده اش با اشتیاق او مخالفت کردند و می خواستند او به جای آن پزشک شود.
روزی امیر در خانه اش اتاقی را پیدا کرد که پر از سازهای قدیمی بود. او با احساس الهام گرفتن، قول داد که رویاهای موسیقی خود را دنبال کند و استعداد خود را به خانوادهاش ثابت کند.
امیر علیرغم مخالفت خانوادهاش، تا پاسی از شب به تمرین موسیقی پرداخت و از طریق کتابها و ویدیوهای آنلاین به خود آموزش داد. مهارت های او به شدت بهبود یافت و اولین آهنگ خود را ساخت.
امیر مخفیانه وارد مسابقه نوازندگان جوان شد تا بتواند استعداد خود را ثابت کند. روز مسابقه با آمیزه ای از هیجان و عصبیت روی صحنه آمد.#
در حالی که امیر قلبش را بازی می کرد، تماشاگران مجذوب اجرای او شدند. بعد از اینکه کارش تموم شد اتاق از تشویق بلند شد و امیر فهمید که برنده مسابقه شده!#
خانواده امیر در این مسابقه حضور یافتند و شاهد قهرمانی او بودند. آنها تحت تأثیر استعداد او قرار گرفتند و متوجه شدند که باید از رویاهای موسیقی او حمایت کنند، زیرا واقعاً او را خوشحال می کرد.
امیر با حمایت تازه خانواده اش، اشتیاق موسیقی خود را با تمام وجود دنبال کرد. او در ادامه به یک موسیقیدان مشهور تبدیل شد و الهام بخش بسیاری دیگر شد تا رویاهای خود را نیز دنبال کنند.