جستجوی البرز برای هومی فورچون
البرز همیشه در آرزوی چشیدن طعم شیرین و ترد یک هومی فورچون بود. در شهر، هیچ وقت هومی فورچون پیدا نشد. او می خواست طعم منحصر به فرد غذای ترد را امتحان کند، اما هیچ فروشگاهی تا به حال آن را نداشت. او در مورد Homie Fortune خود چه میکرد؟#
البرز پس از روزها تامل بالاخره تصمیم گرفت که اوضاع را به دست خود بگیرد. او روزها و شب ها را صرف دستور العمل ها و فرمول های مختلف می کرد، اما نمی توانست طعم و بافت مورد نظر خود را به دست آورد. او احساس ناامیدی می کرد و درست زمانی که می خواست تسلیم شود، چیزی در ذهنش نقش بست. #
او ناگهان به یاد آورد که وظایف به بهترین شکل در یک گروه انجام می شود! چرا قبلاً به آن فکر نکرده بود؟ او به سرعت دوستانش را جمع کرد و ایده هایی را برای Homie Fortune عالی مطرح کرد. طولی نکشید که آنها یک فرمول خوشمزه را کشف کردند و به زودی کارخانه Homie Fortune را ساختند! #
البرز از اینکه چقدر توانستند با هم به موفقیت برسند شگفت زده شد و اکنون توانستند مقدار زیادی Homie Fortunes تولید کنند. بچه های شهر خوشحال شدند و همه از این خوراکی شیرین و ترد لذت بردند. البرز بالاخره فهمیده بود که تلاش گروهی بهترین راه است! #
البرز آن روز درس مهمی گرفت. که کار گروهی باعث می شود رویا کار کند! او به دستاوردهای خود و دوستانش افتخار می کرد و همه از پاداش شیرین زحماتشان لذت می بردند. #
البرز متوجه شد که خوب نیست که بتواند کاری را به تنهایی انجام دهد و کمک خواستن و همکاری با دیگران بهترین راه برای انجام کارها است. او از به اشتراک گذاشتن این حکمت تازه با دوستانش خوشحال بود و همه آنها عهد کردند که از آن به بعد با هم همکاری کنند. #
البرز آن روز دوستانش را با الهام و مصمم تر از همیشه ترک کرد. او در آن روز درس ارزشمندی آموخته بود و مطمئن بود که هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. کار با هم همیشه بهترین راه برای رفتن بود. #