تلاش ماهی بزرگ
در قلب اقیانوس یک ماهی قرمز و زرد پر جنب و جوش زندگی می کرد. او با دیگران متفاوت بود، پر از کنجکاوی بی حد و حصر و اشتیاق برای ماجراجویی.#
یک روز، ماهی شجاع تصمیم گرفت خانه را ترک کند و به دنبال مکانی بهتر برای زندگی باشد. جستجوی او شروع شده بود و او شنا کرد و شنا کرد تا جایی که خانه اش از دیدگان خارج شد.
سفر آسان نبود و ماهی باید بر موانعی مانند جریان های قوی و شکارچیان بزرگتر غلبه می کرد. اما او ناامید ماند و به سفر خود ادامه داد.
روزها به هفته ها و هفته ها به ماه ها تبدیل شدند. این ماهی آب های جدید را کشف کرد، با ماهی های عجیب و غریب ملاقات کرد و شاهد تنوع طبیعت بود. با این حال، او هنوز احساس می کرد چیزی کم است.#
ماهی با لاکپشت پیر خردمندی برخورد کرد که از او پرسید: «چرا وقتی خانوادهای دوست داشتنی در خانه منتظرت هستند، جای دیگری میگردی؟»
ماهی فهمید که داشتن خانواده مهمتر از مکان بهتر است. با خوشحالی تازه ای که پیدا کرده بود، تصمیم گرفت به نزد خانواده اش شنا کند.#
این ماهی با باله های باز مورد استقبال خانواده اش قرار گرفت. او متوجه شد که بهترین مکان برای زندگی در واقع در کنار عزیزانش است، مکانی به نام خانه.