تلاش صبا برای دوستی
صبا در مدرسه ای جدید درس می خواند و برای پیدا کردن دوستان جدید هیجان زده بود. با این حال، او متوجه شد که دانش آموزان دقیقاً با او دوستانه نیستند. او احساس تنهایی و ناامیدی می کرد.#
صبا که مصمم به دوستی است، تصمیم گرفت به باشگاهی بپیوندد که با علایق او مطابقت داشت. او معتقد بود که اشتراکگذاری فعالیتها به او کمک میکند با دیگران ارتباط برقرار کند.#
صبا به باشگاه هنری پیوست و تمام تلاشش را کرد که دوستانه و مفید باشد. اما متأسفانه او هنوز نتوانست جایگاه خود را در بین گروه پیدا کند.
یک روز دانش آموز جدیدی به نام رضا که به همان اندازه تنها به نظر می رسید به باشگاه هنری پیوست. صبا فرصتی را دید که با تماس با او دوست پیدا کند.#
صبا و رضا به سرعت بر سر علایق مشترکشان در هنر پیوند خوردند و متوجه شدند که در یک محله زندگی می کنند. آنها با هم شروع کردند به رفتن و برگشتن به مدرسه.#
دوستی آنها به صبا و رضا کمک کرد تا در مدرسه احساس اعتماد به نفس و اجتماعی بیشتری داشته باشند. آنها هر دو دوستان جدیدی در باشگاه هنری و سایر زمینه های زندگی مدرسه خود پیدا کردند.
صبا آموخت که دوستی زمان و تلاش و صبر می خواهد. او به اهمیت فرصت دادن به دیگران و تسلیم نشدن خود پی برد.