تلاش الهه برای نمرات برتر
الهه دختر جوانی بود که آرزو داشت در کلاس خود نمرات عالی کسب کند. با این حال، او هرگز به خود زحمت درس خواندن نداد و بر هوش طبیعی خود تکیه کرد. یک روز او در مورد یک کتاب جادویی شنید که بدون مطالعه بهترین نمرات را به او می دهد.
الهه که مصمم بود این کتاب جادویی را پیدا کند، برای یافتن آن تلاش کرد. هنگامی که او سفر خود را آغاز کرد، از میان جنگلی انبوه عبور کرد که پر از درختان سر به فلک کشیده و موجودات مرموز بود.
الهه در جنگل با پیرزنی برخورد کرد که به او معما داد. او گفت: "این معما را حل کنید، و شما را به کتاب جادویی هدایت می کند." الهه با اشتیاق برای اثبات هوشش چالش را پذیرفت.#
الهه که سخت برای حل معما کار می کرد، یک غار پنهان را کشف کرد. در داخل، او نه کتاب جادویی، بلکه کتابخانه ای پر از کتاب های معمولی را پیدا کرد. الهه احساس ناامیدی کرد اما تصمیم گرفت غار را کشف کند.#
وقتی الهه کتابها را مطالعه میکرد، متوجه شد که این کتابها حاوی تمام دانش مورد نیاز او برای رسیدن به نمرات عالی هستند. او روزها را در غار می گذراند، به مطالعه و تسلط بر موضوعات مختلف می پردازد و هر روز باهوش تر می شود.
وقتی الهه بالاخره از غار بیرون آمد، فهمید که سخت کوشی و پشتکار او در خواندن و یادگیری است که او را به اوج می رساند. هیچ میانبر جادویی برای موفقیت وجود نداشت.#
الهه به دهکده خود بازگشت و تلاش او کامل شد. او با پشتکار و تلاش به نمرات عالی دست یافت. او متوجه شد که جادوی واقعی تمام مدت در درون او بوده است.