تحول آلفا
در یک روستای کوچک، یاسین، یک پسر عضلانی 15 ساله، متوجه می شود که قدرت تبدیل شدن به یک گرگینه آلفا را دارد. او شروع به آموزش بدن و ذهن خود برای کنترل توانایی های جدید خود می کند.
یک روز پسر عموی یاسین متوجه قدرت های او می شود و با شور و اشتیاق از یاسین می خواهد که این هدیه را با او در میان بگذارد. یاسین موافقت می کند، اما به او در مورد مسئولیت های ناشی از آن هشدار می دهد.
یاسین و پسر عمویش با هم تمرین میکنند و همدیگر را به اوج میرسانند. آنها در نهایت تبدیل به یک گرگ دونفره قدرتمند می شوند و از دهکده در برابر تهدیدات مختلف محافظت می کنند.
وقتی پسرعموها قوی تر می شوند، توجه شکارچیان گرگ نما را به خود جلب می کنند که به دنبال دستگیری یاسین هستند. پسرها برای فرار از آنها باید به عقل و قدرت خود تکیه کنند.
یاسین و پسر عمویش از طریق حیله گری و کار گروهی خود فرار می کنند و موفق می شوند جدول را بر سر شکارچیان برگردانند و آنها را متقاعد کنند که ماموریت خود را رها کنند.
یاسین و پسر عمویش با شکست دادن موفقیت آمیز شکارچیان عهد می کنند که از توانایی های گرگینه خود عاقلانه استفاده کنند و همیشه از روستای خود در برابر خطر محافظت کنند.
یاسین و پسر عمویش هر روز قوی تر و عاقل تر می شوند. آنها با هم به نمادی از استقامت، قدرت و اتحاد در روستای خود تبدیل می شوند.