بیداری سبز
در شهری که مردم به محیط زیست اهمیت نمی دادند، خواهر و برادر علی و زهرا می دانستند که باید برای حفاظت از حیوانات و طبیعت تغییری ایجاد کنند. یک روز صدایشان را علیه آلودگی و زباله بلند کردند، اما کسی گوش نکرد.
علی و زهرا که دلسرد نشده بودند، خودشان شروع به تمیز کردن خیابان ها کردند، به این امید که دیگران را تشویق کنند. به آرامی چند کودک به آنها پیوستند و گروه شروع به رشد کرد. آنها هنوز با انتقاد مواجه بودند، اما این فقط آنها را مصمم تر کرد.
روزی علی و زهرا هنگام نظافت در نزدیکی پارک، پرنده ای مجروح پیدا کردند که بال هایش در پلاستیک گیر کرده بود. آنها به آرامی پلاستیک را برداشتند و پرنده را نزد دامپزشک بردند و او همدردی و مراقبت آنها از طبیعت را ستود.
دامپزشک داستان خواهر و برادر را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشت. به زودی، این خبر منتشر شد و افراد بیشتری متوجه عواقب اعمال خود بر محیط زیست شدند. به نظر می رسید زحمات علی و زهرا بالاخره نتیجه داده است.#
علی و زهرا که تشویق شدند، یک رویداد نظافتی در سطح شهر ترتیب دادند. مردم در هر سنی شرکت کردند و خیابان های کثیف را به فضاهای تمیز و زیبا تبدیل کردند. شهر مسئولیت اقدامات خود را بر عهده می گرفت.#
مردم با غرور تازه به شهر پاک خود، عهد کردند که آن را حفظ کنند. آنها به طور منظم رویدادهای نظافتی را برپا کردند، سطل های زباله بیشتری نصب کردند، و کودکان را در مورد اهمیت حفاظت از محیط زیست آموزش دادند.
فداکاری و استقامت علی و زهرا باعث تفاوت شده بود. مردم و حیوانات شهر در محیطی سبز و تمیز رشد می کردند. اشتیاق خواهر و برادرها عشق کل شهر به طبیعت را بیدار کرده بود.