به دنبال شادی اژدها
روزی روزگاری در یک سرزمین جادویی، یک اژدهای قرمز کنجکاو در یک جنگل زیبا زندگی می کرد. این اژدهای قرمز با دیگران متفاوت بود - او همیشه غمگین بود و هرگز نمی توانست خوشبختی پیدا کند.
یک روز اژدهای سرخ تصمیم گرفت خوشبختی را بیابد. او دست به ماجراجویی زد و خانه جنگلی خود را ترک کرد و در سرزمین های اطراف کاوش کرد.
هنگامی که اژدهای سرخ در حال سفر بود، با جغد خردمند پیری برخورد کرد که گفت: "برای یافتن خوشبختی، باید بر سه چالش غلبه کنی." اژدهای سرخ موافقت کرد و به جستجوی خود ادامه داد.#
اولین چالش عبور از یک رودخانه خروشان بود. اژدهای قرمز از هوش خود استفاده کرد و پل محکمی ساخت و با موفقیت بر مانع غلبه کرد.
چالش دوم بالا رفتن از یک کوه شیب دار بود. اژدهای سرخ با شجاعت با شیبهای بادخیز روبرو شد و پیروزمندانه به قله رسید.#
چالش نهایی حل معمایی بود که توسط یک موجود عرفانی مطرح شده بود. اژدهای سرخ عمیقاً فکر کرد و با خلاقیت معما را با لبخند حل کرد.#
با غلبه بر سه چالش، اژدهای سرخ سرانجام خوشبختی را در درون خود یافت. با شادی بی اندازه به خانه جنگلی خود بازگشت و مشتاق گسترش شادی به دیگران بود.