برج اهداف طاها
طاها پسری پرانرژی با خانواده اش در شهر کوچکی زندگی می کرد. او یک خواهر یک ساله داشت که او را می پرستید و از او محافظت می کرد. او کودکی سخت کوش بود که برای رسیدن به آرزوهایش تلاش می کرد.
یک روز طاها تصمیم گرفت برای رسیدن به بلندترین برج شهرش هدفی را تعیین کند. او می دانست که سخت خواهد بود، اما مصمم بود که صعود کند.
طاها تمرینات خود را با تمرین کوهنوردی و تقویت قدرت آغاز کرد. او هر روز کمی به برج نزدیکتر می شد و هرگز تمرکزش را روی هدفش از دست نمی داد.
طاها در این مسیر با چالش های زیادی روبرو شد اما هرگز تسلیم نشد. او از هر مانعی با اراده و شجاعت عبور کرد.#
زحمات طاها به ثمر نشست و به بالای برج نزدیک و نزدیکتر می شد. او می دانست که به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد، بنابراین از دوستانش کمک خواست.#
سرانجام طاها و دوستانش به بالای برج رسیدند. آنها به موفقیت خود افتخار می کردند و طاها متوجه شد که سخت کوشی و پشتکار رمز موفقیت است.
طاها یاد گرفت که هر چیزی زمانی ممکن است که ذهن خود را به آن معطوف کنید و سخت تلاش کنید. او و دوستانش قول دادند که در پیگیری رویاهای خود از یکدیگر حمایت کنند.