بازی تظاهر با تابیتا و تینا
دختر هفت ساله ای به نام ترنم در اتاق بازی خود با عروسک هایش تابیتا و تینا بازی می کرد و وانمود می کرد که پدر و مادرش هستند.
ترنم با استفاده از عروسک ها، سناریوهای زنده شاد را دوباره اجرا کرد و لحظات تخیلی خانوادگی خود را گرامی داشت.#
ناگهان عروسک ها شروع به بحث کردند. ترنم احساس غمگینی و سردرگمی عجیبی کرد.#
ترنم تصمیم گرفت مداخله کند. او باعث شد تابیتا و تینا عذرخواهی کنند و یکدیگر را در آغوش بگیرند.
ترنم متوجه شد که حتی در بازی های وانمودی، مهربانی و احترام ارزش های مهمی هستند.
ترنم این بار با عشق و درک بیشتر به بازی ادامه داد.#
ترنم در دنیای خیال انگیزش یادش افتاد که خودش را دوست داشته باشد و با دیگران با مهربانی رفتار کند.#