امیرارسلان خان و ماجراجویی آسمان
روزی روزگاری در روستایی آرام، پسری کنجکاو و ماجراجو به نام امیرارسلان خان بود که می توانست اسب سیاه خود را به شکلی جادویی در آسمان بچرخاند. امیر عاشق طبیعت و حیوانات بود.#
یک روز امیر متوجه شد که محیط زیست دنیا در خطر است. او تصمیم گرفت اسب سیاه خود را به سفری دور زمین ببرد تا به حفاظت از طبیعت و حیوانات جهان کمک کند.#
امیر و اسب سیاهش بر فراز آسمان پرواز می کردند و از میان بیابان ها و جنگل ها و اقیانوس ها می گذشتند و شاهد زیبایی های جهان و موجودات آن بودند. آنها در این مسیر با مشکلات زیست محیطی زیادی مواجه شدند.#
امیر برای نجات جنگلها، شجاعانه با چوببرهای غیرقانونی جنگید و از هوش خود برای پیشی گرفتن از آنها استفاده کرد. او سپس به کاشت درختان جدید برای بازسازی مناطق آسیب دیده کمک کرد.
در اقیانوسها، امیر و اسب سیاهاش با هم کار کردند تا زبالههای پلاستیکی را تمیز کنند و با موجودات دریایی دوستداشتنی همکاری کردند تا خانههای زیر آب خود را حفظ کنند.
امیر در طول سفر خود الهام بخش بسیاری از مردم شد تا به آرمان او بپیوندند و نگهبانان محیط زیست شوند و در نتیجه حرکتی جهانی برای حفاظت از طبیعت و ساکنان آن شکل گرفت.
امیرارسلان خان و اسب سیاهش با افتخار به موفقیت های خود به خانه بازگشتند. آنها به ماموریت خود برای محافظت از دهکده خود و جهان ادامه دادند، زیرا می دانستند که با هم می توانند تفاوت ایجاد کنند.