آغوش دل انگیز تبسم و بتا
دو خواهر به نام های تبسم و بتا در یک شهر عجیب و غریب زندگی می کردند. آنها پیوندی استثنایی داشتند و همیشه بدون گفتن یک کلمه یکدیگر را درک می کردند.
یک بعد از ظهر آفتابی، آنها تصمیم گرفتند برای یافتن "سنگ خواهر" افسانه ای، نماد خواهر بودن، سفری را آغاز کنند.
سفر سختی بود، کوهنوردی و عبور از جویبارها، اما هرگز کنار همدیگر را ترک نکردند و پیوندشان را بیش از پیش تقویت کرد.
در طول سفر، آنها یاد گرفتند که به یکدیگر اعتماد کنند و از یکدیگر حمایت کنند، همراهی آنها بزرگترین نقطه قوت آنها شد.
بالاخره «سنگ خواهر» را پیدا کردند. زیباتر از آن چیزی بود که آنها تصور می کردند و گرما و عشق می تابید.#
آنها با در دست داشتن سنگ، عشقی را که به عنوان خواهر به اشتراک میگذاشتند ارزشمند دانستند و قول دادند که همیشه از آن محافظت کنند.
سفر آنها اهمیت خواهرخواندگی را به آنها آموخت و در عین حال پیوند آنها را عمیق تر کرد. داستان آنها به افسانه شهر تبدیل شد.#