![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-I53Z95psHvZc9VpFvVuVZYrD.png)
چالش دوستی ستاره
ستاره در یک شهر کوچک و آرام، دختری صمیمی بود که دوست داشت با دوستانش وقت بگذراند. هر روز بعد از مدرسه، آنها در پارک جمع میشدند تا بازی کنند و داستانهایشان را به اشتراک بگذارند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-ETIJI48iheT2iWrv9hoalrDZ.png)
یک روز بعدازظهر وقتی ستاره در پارک بود با دختر جدیدی به نام آوا آشنا شد. ستاره برای پیدا کردن یک دوست جدید هیجان زده بود و از آوا دعوت کرد تا به دوستانش در بازی های آنها بپیوندد.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-H8OAawvRGunIopUWPOALY1CI.png)
آوا خیلی زود عضو گروه شد، اما با گذشت زمان ستاره متوجه شد که آوا در حال دروغ گفتن و شایعه پراکنی در مورد دوستان دیگر است. ستاره احساس گیجی و آزرده خاطر کرد.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-AeYxsqcHZyEpoFuOz6Z5QJmK.png)
در مدرسه، بهترین دوست ستاره با باور شایعاتی که آوا منتشر کرده بود، با او روبرو شد. ستاره از اعتماد نکردن دوستش به ستاره احساس خیانت و ناراحتی کرد که منجر به مشاجره شد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-tOBAccO5ski7wbGAl5mFtVIN.png)
ستاره متوجه شد که باید حقیقت را پیدا کند و با آوا در مورد شایعات روبرو شود. ستاره جسارتش را جمع کرد و با دلی سنگین در وقت ناهار به سمت آوا حرکت کرد.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-SBCD9BeaZ7vC8U4MzgbAt7mE.png)
ستاره با آوا روبرو شد و از او خواست از دروغ پراکنی دست بردارد. آوا عذرخواهی کرد و اعتراف کرد که به دوستی ستاره با دیگران حسادت کرده است. ستاره آوا را بخشید اما تصمیم گرفت فاصله بگیرد.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-zCNPKhpXZ0B0tpVJPKh7i7dJ.png)
درسی که ستاره از این تجربه گرفت این بود که کورکورانه به همه اعتماد نکرد. او بیش از هر زمان دیگری برای دوستان واقعی خود ارزش قائل بود و آنها با هم قوی تر و عاقل تر شدند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-TeKuyP3XdxtjuXrDOTyxOQcE.png)