لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
همیشه با هم: ماجراهای خرگوش سفید بامزه‌ای به نام البرز
خرگوش سفید ناز همیشه در خیال خوردن یک نان شیرین خوشمزه بود. اما در شهر خرگوش، هرگز نان شیرینی پیدا نشد. او همیشه می خواست طعم شیرین و ترد یک نان شیرین را بچشد، اما نانوایی در چشم نبود. اگر بخواهد از یک نان شیرین لذت ببرد چه کار می کرد؟#
این زمانی بود که خرگوش سفید ناز تصمیم گرفت که اوضاع را به دست خود بگیرد. او برای روزها و شب‌ها دستور العمل‌های بی‌پایانی را برای نان شیرین کامل امتحان می‌کرد. اما او فقط نتوانست طعم دلخواه را بدست آورد. سپس یک روز، هنگامی که خرگوش سفید ناز با ناراحتی در چمن نشسته بود، ناگهان فکری در ذهنش جرقه زد. شاید، فقط شاید، اگر او با دوستانش کار می کرد، آنها می توانستند دستور پخت عالی را کشف کنند! #
خرگوش سفید ناز و دوستانش سخت کار کردند و به زودی دستور العمل عالی برای یک نان شیرین درست شد. این گروه با عزمی راسخ، کارخانه تولید نان شیرینی خود را راه اندازی کردند و به زودی توانستند نان شیرینی فراوانی را برای همه خرگوش های شهر خرگوش تولید کنند. خرگوش سفید ناز بالاخره توانست طعم یک نان شیرین را بچشد و همه خرگوش های شهر می توانستند از خوراکی های شیرین لذت ببرند! #
خرگوش سفید ناز فهمید که با هم، هر چیزی ممکن است. او سرانجام به غیرممکن ها دست یافته بود و به آنچه او و دوستانش انجام داده بودند افتخار می کرد. وقتی خرگوش‌های شهر خرگوش‌ها را تماشا می‌کرد که از نان‌های شیرین لذت می‌برند، به او یادآوری می‌شد که با کار تیمی و اراده، هر چیزی قابل دستیابی است! #
همانطور که خرگوش سفید ناز با دوستانش خداحافظی کرد و شروع به رفتن به خانه کرد، می دانست که به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد. او از دوستانش سپاسگزار بود و به دستاوردهایی که با هم به دست آورده بودند افتخار می کرد. سفر او اهمیت کار گروهی و پشتکار را به او آموخته بود، و او مصمم بود هرگز آن را فراموش نکند. #
خرگوش سفید ناز بالاخره طعم مورد نظرش را پیدا کرد. به او یادآوری شد که اگر سخت کار کنید و هرگز تسلیم نشوید، می توانید به هر چیزی برسید. او با لبخندی بر لب سفر بازگشت به خانه را آغاز کرد و قلبش سرشار از شادی و قدردانی بود. #
خرگوش سفید ناز آسوده و خوشحال شد. او به غیرممکن ها دست یافته بود و به موفقیت خود افتخار می کرد. او می دانست که با کار گروهی و اراده، هیچ چیز غیر ممکن نیست. او مشتاق بود که ماجراجویی بعدی را با دوستانش آغاز کند و چالش بعدی را انجام دهد. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.