![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-hL32hNsg4asQexPHP1S3YUOs.png)
نبرد زنگ قرمزها
در باغی زیبا، سام، علی و سارا جوان های 8 ساله با هم بازی می کردند و می خندیدند و از نور گرم خورشید لذت می بردند.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-sXWciHqC0bcj9OVIZwTRwx3X.png)
ناگهان زنبورهای قرمز رنگی ظاهر شدند که مصمم بودند بچه ها را بدرقه کنند و باغ را از آن خود کنند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-HlpNhNyyQufbeNcH9xNVtbKG.png)
بچه ها با امتناع از واگذاری باغ خود، تصمیم گرفتند که به مقابله بپردازند. آنها با ساختن زره های موقت از برگ ها و شاخه ها شروع کردند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-7nX9739js9N0FmRRIRt0mGYX.png)
آنها سپس چوبهایی پیدا کردند تا از آنها به عنوان سلاح استفاده کنند و به سمت زنبورهای قرمز حرکت کردند تا با آنها مقابله کنند و از باغ محبوب خود محافظت کنند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-TJCqR6Hx2DU16Cmgr49xuGpi.png)
نبرد ادامه داشت، زیرا بچه ها با تمام قدرت می جنگیدند. زنبورهای قرمز قوی بودند، اما بچه ها حاضر به عقب نشینی نشدند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-3V7Ux1Ncn7pRa7pBPjdub2Sn.png)
بالاخره زنبورهای قرمز متوجه شدند که با کبریت خود روبرو شده اند و عقب نشینی کردند و بچه ها را در باغ عزیزشان پیروز رها کردند.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-z0Jj4EzebGAsBniCOBHTYtG8.png)
باغ پناهگاه امنی برای کودکان باقی ماند که اهمیت ایستادن برای خانه خود و محافظت از آنچه را که دوست داشتند را آموختند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-Ihn3KV3gppZUqCLcGUfToLI4.png)