لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
ملاقات رویایی ماریا با رز
ماریا یک کودک چهار ساله باهوش و خلاق بود که در انگلستان زندگی می کرد. او عاشق آواز خواندن، رقصیدن و گوش دادن به موسیقی بود. گروه مورد علاقه او، BLACKPINK، در کره جنوبی بزرگ بود، اما ماریا هرگز آنها را شخصا ندیده بود. او آرزو داشت که روزی با گروه ملاقات کند و به آنها بگوید که موسیقی آنها برای او چقدر ارزش دارد. #
ماریا مصمم بود رویای خود را محقق کند و مطمئن بود که اگر سخت تلاش کند و تمرکزش را حفظ کند، این اتفاق خواهد افتاد. او هر روز آواز و رقص خود را تمرین می کرد و انگلیسی خود را تمرین می کرد تا بتواند در هنگام ملاقات با گروه صحبت کند. #
بالاخره روزی فرا رسید که ماریا برای سفر به کره جنوبی دعوت شد. او بسیار هیجان زده بود و به سختی می توانست شادی خود را حفظ کند. او با لبخندی بر لب سوار هواپیما شد و آماده دیدار با بت هایش بود. #
زمانی که ماریا وارد کره جنوبی شد، با استقبال گرم مردم محلی مواجه شد. او به زودی به یک سالن کنسرت دعوت شد تا با بلک پینک ملاقات کند و در مورد رویاهایش با آنها صحبت کند. وقتی زمان اجرای او فرا رسید، ماریا عصبی و در عین حال مصمم بود. او قلب خود را خواند و وقتی کارش تمام شد، جمعیت او را تشویق کردند. #
ماریا پس از اجرای خود توانست مدتی را با گروه بگذراند و در مورد رویای دیدار با آنها با آنها صحبت کند. این گروه آنقدر تحت تاثیر فداکاری و تمرکز او قرار گرفتند که به او هدیه ای ویژه دادند تا آن لحظه خاص را به خاطر بسپارد. #
وقتی ماریا به انگلستان بازگشت، سرشار از شادی و غرور بود. او اغلب به زمانی که با بت هایش ملاقات کرد و هدیه ویژه ای که به او دادند فکر می کرد. با وجود فاصله ای که آنها را از هم جدا می کرد، ماریا مطمئن بود که روزی دوباره آنها را ملاقات خواهد کرد. #
رویای ماریا برای ملاقات با رز از BLACKPINK بالاخره محقق شد. این یک یادآوری برای او بود که اگر متمرکز بمانید و برای آنچه می خواهید تلاش کنید، می توانید به اهداف خود برسید. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.