لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
مسابقه بزرگ جنگل
روزی روزگاری در یک جنگل پر جنب و جوش، کودک کنجکاو و ماجراجو تصمیم گرفت به یک مسابقه خاص بپیوندد. همه حیوانات به خصوص لاک پشت ها و خرگوش ها هیجان زده بودند. #
با شروع مسابقه، کودک و حیوانات به جلو حرکت کردند و هر کدام از استعدادهای منحصر به فرد خود استفاده کردند. کودک فکر کرد: "من باید تمام تلاشم را بکنم تا با خرگوش سریع و لاک پشت سرسخت همگام باشم."#
به زودی به رودخانه ای پر از سنگ های پله رسیدند. کودک با دقت به طرف مقابل پرید و از چابکی و تمرکز خود برای جلوگیری از افتادن استفاده کرد. آنها فکر کردند: "یک چالش پایین تر". #
سپس با تپه ای بلند روبرو شدند. کودک جهش خرگوش و خزیدن لاک پشت را تماشا کرد. کودک آماده برای چالش با خود گفت: "زمان استفاده از مهارت های کوهنوردی من است."
در بالای تپه، یک پل باریک پیدا کردند. کودک نفس عمیقی کشید و با احتیاط عبور کرد و روی خط پایان متمرکز ماند. آنها فکر کردند: "من تقریباً آنجا هستم."
سرانجام کودک در کنار خرگوش و لاک پشت به خط پایان رسید. اگرچه آنها برنده نشدند، اما کودک از تلاش آنها و درسهایی که در این راه آموخته بود احساس غرور کرد. #
کودک و حیوانات با هم دوست شدند و داستان هایی از ماجراهای خود را به اشتراک گذاشتند. کودک می‌دانست که پیروزی واقعی در سخت کوشی آنها و دوستی‌هایی است که در طول مسابقه برقرار کردند.
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.