ماجرای خواب آلود نوید
نوید روزها از استرس امتحانات پیش رو نمی توانست بخوابد. او سعی کرد گوسفند شمرد، شیر گرم بنوشد و حتی کتاب بخواند، اما هیچ نتیجه ای نداشت.
یک شب که نوید به سقف خیره شده بود، موجود کوچک و درخشانی جلویش ظاهر شد. "من نگهبان خواب هستم"، "من اینجا هستم تا شما را به سفری ببرم تا خواب کامل را پیدا کنید."
نوید و نگهبان خواب در دنیاهای رویایی مختلف سفر کردند و با تکنیکهای خوابیدن مواجه شدند که کودکان برای آرام کردن ذهن و خواب آرام از آن استفاده میکردند.
در یک دنیای رویایی، نوید گروهی از کودکان را دید که تمرینات تنفس عمیق را انجام میدادند، در حالی که گروهی دیگر به موسیقی آرامشبخش گوش میدادند تا به خواب کمک کنند.#
نوید هر تکنیکی را امتحان کرد، اما به نظر می رسید هیچ چیز برای او کارساز نبود. سپس Sleep Guardian او را به آخرین دنیای رویایی هدایت کرد، جایی که شخصیت قدیمی و خردمندی را پیدا کردند که به نوید در مورد اهمیت آرامش و کاهش استرس آموزش داد.
شخصیت دانا نوید را از طریق یک جلسه مراقبه آرام راهنمایی کرد و به او کمک کرد تا تمام استرس و نگرانی هایش را رها کند. نوید با مدیتیشن بالاخره احساس کرد پلک هایش سنگین شده است.#
نوید صبح روز بعد از خواب بیدار شد و احساس راحتی کرد و برای امتحاناتش آماده بود. او میدانست که همیشه میتواند به تکنیکهای مدیتیشن شخصیت دانا برای کمک به خوابیدن او در آینده تکیه کند.