لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
ماجراهای رنگارنگ گلپر
گولپر دختر جوانی بود که عاشق خلق نقاشی های رنگارنگ، بازی با اسباب بازی های رنگارنگ خود و کشف شگفتی های طبیعت بود. او اغلب در حال چیدن گل، تعقیب پروانه ها و دویدن در اطراف مزارع با دوستانش دیده می شد. یک روز، گولپر پس از بازی با اسباب بازی هایش متوجه چیز عجیبی شد. او متوجه شده بود که عروسک‌های اسباب‌بازی که با آن‌ها بازی می‌کرد به نظر رنگ خود را از دست داده‌اند، و تعجب کرد که چرا. #
گولپر تماشا کرد که عروسک‌هایی که با آنها بازی می‌کرد به آرامی کسل‌کننده و بی‌جان می‌شدند و او شروع به نگرانی کرد که چیزی اشتباه است. او تصمیم گرفت دقیق‌تر نگاه کند و به زودی متوجه شد که عروسک‌ها گریه می‌کردند و ناامیدانه سعی داشتند چیزی به او بگویند. پس از گوش دادن دقیق، گلپر سرانجام فهمید که عروسک ها چه چیزی را به او می گویند و احساس کرد قلبش فرو می رود. #
گولپر متوجه شده بود که اسباب‌بازی‌هایش از بازی‌هایی که با آن‌ها انجام می‌داد درد می‌کشند. زبری که او با آنها رفتار می کرد باعث شکستن و از دست دادن رنگ آنها شده بود. گولپر برای کاری که انجام داده بود مملو از گناه بود و عهد کرد که دیگر هرگز اجازه نخواهد داد چنین اتفاقی بیفتد. او تصمیم گرفت بهتر از اسباب بازی هایش مراقبت کند و با آنها مهربان تر باشد. #
گولپر شروع به استفاده از خلاقیت خود کرد تا راه های جدید و ابتکاری برای بازی با اسباب بازی های خود بدون آسیب رساندن به آنها ایجاد کند. او از تخیل خود برای ایجاد بازی‌های جدیدی استفاده کرد که اسباب‌بازی‌ها از آن لذت ببرند، و اقدامات بیشتری انجام داد تا مطمئن شود عروسک‌ها همیشه در شرایط خوبی هستند. اسباب بازی های او به زودی رنگ خود را بازیافتند و گولپر پر از شادی شد. #
گلپر به زودی تحسین خانواده و دوستانش را برانگیخت که از نحوه مراقبت او از اسباب بازی هایش شگفت زده شده بودند. او شروع به به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با آنها کرد و به زودی تمام شهر در مورد گولپر و شیوه های خلاقانه او در بازی صحبت کردند. #
گولپر اکنون از اهمیت مراقبت از چیزهای خود و اطرافیانش آگاه تر بود و مطمئن بود که از تصمیماتی که می گرفت آگاه بود. او درس مهمی آموخته بود، و مصمم بود مطمئن شود که هیچ کس دیگری مجبور به تجربه مشابه نیست. #
گولپر از رویای خود بیدار شد و متوجه شد که هیچ یک از رویدادها واقعاً اتفاق نیفتاده است. اما او همچنین می‌دانست که هرگز درس‌هایی را که آموخته فراموش نخواهد کرد و عهد کرد که اهمیت مراقبت از چیزهای خود و اطرافیانش را هرگز فراموش نکند. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.