لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
ماجراجویی شگفت انگیز محمدجواد
محمدجواد پسر جوان ماجراجویی بود که عاشق کشف شگفتی های آسمان شب بود. هر زمان که فرصت داشت، از نزدیک‌ترین تپه بالا می‌رفت و ساعت‌ها به ستاره‌ها نگاه می‌کرد، صورت‌های فلکی را مطالعه می‌کرد و رویایی می‌کرد که کهکشان‌های دیگر چه چیزی را در خود جای داده‌اند. هر شب از خود می‌پرسید: «چه چیزی می‌تواند آنجا باشد؟» #
در این شب، چیز خاصی در هوا بود. او مطمئن بود که می‌تواند احساس کند چیزی جادویی او را فرا می‌خواند و او را به سفری بزرگ‌تر ترغیب می‌کند. چشمانش را بست و فشار عجیبی را در قلبش احساس کرد و او را به تصمیم گیری سوق داد: سفری به سوی ستاره ها خواهد داشت. #
محمدجواد با امیدی که تازه یافته بود، به سرعت وسایلش را جمع کرد و لبخندی بر لب داشت. او با خانواده و دوستانش خداحافظی کرد و بدون اینکه بداند چه چیزی در انتظارش است راهی سفر شد. #
هنگامی که او بیشتر به آسمان شب می‌رفت، با سیارات، کهکشان‌ها و ستاره‌های جدید و هیجان‌انگیزی مواجه شد. به هر طرف که نگاه می کرد، زیبایی و عظمتی را بی اندازه می دید. او خود را در هیبت زیبایی جهان یافت. #
محمد جواد ارتباطی غیرقابل توضیح با هستی احساس می کرد. او درک عمیق و قدردانی از زیبایی اطراف خود را احساس کرد و متوجه شد که می خواهد این احساس را با دیگران به اشتراک بگذارد. #
او تصمیم گرفت زیبایی کیهان را به خانه بازگرداند تا همه از شگفتی های بی نهایت آن قدردانی کنند. او راهی سفر بازگشت به خانه شد، مشتاق به اشتراک گذاشتن دانش جدید خود با جهان. #
ماجراجویی شگفت انگیز محمدجواد به پایان رسیده بود. او زیبایی و قدرت جهان را آموخته بود و مصمم بود که دیگران را برای کشف و قدردانی از شگفتی‌های جهان ترغیب کند. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.