![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-9iIx670gjHhtb4WrueRJMUYv.png)
ماجراجویی دایناسور مبین
در سرزمینی پر از هیجان، مبین، پسری کنجکاو و ماجراجو، وارد پارک جذاب Zoorassic شد. او با هیجان نقشه ای در دست داشت تا او را در سفر هیجان انگیز پیش رو راهنمایی کند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-w65Y7UKw9A7pyks0qiuhaWPL.png)
مبین نقشه را دنبال کرد و در مسیرهای پرپیچ و خم پارک قدم زد که ناگهان دایناسور دوستانه ای از میان بوته ها ظاهر شد و او را شگفت زده کرد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-o3AJ9Ar1UAA8sApoG80vocSf.png)
دایناسور دوست خود را دینو معرفی کرد و پرسید که آیا مبین می خواهد بازی کند؟ مبین با خوشحالی موافقت کرد، مشتاق یافتن یک دوست جدید.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-LEdnlVNchxndiPlQONCykLNW.png)
دینو و مبین مخفیانه بازی کردند، پارک را کاوش کردند، و حتی از سرسره دایناسورها سر خوردند و دوستی قوی ایجاد کردند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-G118yBThCkVLPw2czgQSAyWu.png)
با غروب خورشید مبین متوجه شد که زمان خداحافظی فرا رسیده است. دینو با درک، او را در آغوش گرم گرفت.#
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-STld6owtAvaXiJQc4ypi0ugI.png)
مبین از دینو به خاطر ماجراجویی فراموش نشدنی تشکر کرد و قول بازگشت. دینو، خندان، مبین را تماشا کرد که پارک را ترک کرد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-AvhXymLAKLSB3jlDuO0GZ6C4.png)
در خانه، مبین نقشه خود را محکم نگه داشت و خاطرات خود را از پارک Zoorassic و دوست تازه یافته اش، دینو، حفظ کرد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/05/img-qlXZQWECLrIpTx1PcTcYpMUQ.png)