لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
ماجراجویی امتحان بزرگ نرگیس
نرگس دختر هفده ساله ای بود که نگران شرکت در امتحان نهایی بود. او احساس می کرد که به اندازه کافی باهوش نیست و از نتیجه می ترسید. او به سختی درس خوانده بود و می‌خواست بهترین کار را انجام دهد، اما چیزی در درونش مانع او شد. نفس عمیقی کشید و چشمانش را بست و بعد باز کرد و آماده ورود به اتاق امتحان شد. #
نرگس در را باز کرد و وارد اتاق امتحان شد. روشن‌تر از آن چیزی بود که او انتظار داشت، و او قطعاً عصبی‌تر از آن چیزی بود که امیدوار بود. نگاهی به اطراف اتاق انداخت و محیط ناآشنا را در نظر گرفت و سعی کرد اعصابش را آرام کند. او می دانست که اگر شکست بخورد، خانواده اش را ناامید خواهد کرد. دوباره نفس عمیقی کشید و نشست و منتظر شروع امتحان شد. #
امتحان شروع شد و نرگس روی هر سوال سخت کار کرد. او به بهترین شکل ممکن به آنها پاسخ داد و تمام تلاش خود را کرد تا اشتباهی مرتکب نشود. او سعی می‌کرد تمرکز کند و تردیدهایش را از خود دور نگه دارد، و با وجود ترسش، با هر سؤالی که تکمیل می‌کرد، احساس اعتماد به نفس بیشتری می‌کرد. سپس با یکی برخورد کرد که نمی دانست چگونه باید پاسخ دهد و احساس وحشتی در وجودش پیدا کرد. #
نرگیس احساس کرد که اضطراب در وجودش موج می زند و می خواست تسلیم شود، اما بعد به خود یادآوری کرد که سخت کار کرده است و می تواند بهترین کار را انجام دهد. چشمانش را بست و چند نفس عمیق کشید و دوباره باز کرد. این بار او حس جدیدی از عزم و تمرکز داشت. با کار سریع، مشکل را حل کرد و راه حل را پیدا کرد. #
نرگس به امتحان ادامه داد و به آرامی اما مطمئناً اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد. او امتحان را با احساس موفقیت تمام کرد، زیرا می دانست که تمام تلاش خود را کرده است. وقتی از اتاق امتحان بیرون می‌رفت، متوجه شد که درس مهمی را آموخته است - توانایی او بیش از آنچه فکر می‌کرد دارد. #
نرگیس وقتی امتحان را ترک کرد و به خانه رفت، احساس شجاعت و اعتقاد جدیدی داشت. او متوجه شد که خودش را دست کم گرفته و از ریسک کردن می ترسیده است. او می‌دانست که، مهم نیست که چه نتایجی حاصل می‌شود، با اثبات اینکه چقدر توانایی دارد، قبلاً برنده شده است. #
نرگیس با محبت به ماجراجویی امتحان خود نگاه کرد و به خاطر شجاعت، عزم و اعتمادی که از آن به دست آورده بود سپاسگزار بود. او می دانست که بدون توجه به نتایج، می تواند به سفر خود نگاه کند و از رشدی که به دست آورده احساس غرور کند. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.